کانون حقوقدانان ايران

فوریه 12, 2010

چهار کلمه از يک چروک خورده سپيد موی به همرزمان جوان و سبز

Filed under: 1 — Iranian Lawyers Association (Formerly Iranian Lawyers for the Green Movement) @ 7:37 ق.ظ.

Download in PDF:     22 Bahman

نوشته ای به قلم يکي از اعضای حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران

دوستان!

از اينکه پس از حدود هشت ماه پيروزي پياپي در جنگ با استبداد سياه و تلاش براي بدست آوردن آزادي هاي بديهي انساني، يک بار کارها آن طور که انتظار داشتيد به پيش نرفت دلخوريد؟ پس اجازه دهيد از ميان يک دنيا مطلب براي گفتن، چند نکته کوتاه را برايتان تعريف و عرض کنم:

1)      شخصاً به ياد مي آورم در سالهاي 56 و 57 حرکت مردم حداقل دوبار دچار افت شد: يک بار پس از سرکوب هفده شهريور که مردم را براي چند روز دچار شوک کرد و عملا با شروع زمزمه اعتصابات به ويژه در آموزش و پرورش مردم به تدريج از شوک درآمدند. بار دوم هنگام گسترش استقرار نفربرهاي زرهي در سطح شهر هاي کوچکتر و دستگيري هاي برخي از سازماندهان راهپيمايي ها در اواخر آبان و اوايل آذر 57  بود که آن هم با چند حرکت متوالي مردم خنثي شد و مدتي بعد جنبش مردم، خوب يا بد، به نتيجه رسيد.

2)      پس از انقلاب سرکوب نيروهاي مخالف حکومت از اوايل سال 59 شدت گرفت و تا پايان سال 61 تعداد کثيري از اين نيروها در خيابانها کشته يا دستگير و در زندانهاي مخوف حکومت گروه گروه به جوخه هاي اعدام سپرده شدند و اين روند با شدت کمتر، تا سال 64 ادامه يافت. سرخوردگي نيروهاي رنگارنگ مخالف حکومت به ويژه به دليل عدم همراهي عده کثيري از مردم که به هر دليل، به حکومت گرايش داشتند يا حداقل منفعل بودند، باعث شد عده اي از باقيماندگان به خارج از کشور مهاجرت کنند، عده اي از اين مبارزان سابق به دنبال زندگي روزمره خود بروند و بعضاً به طور خودآگاه يا ناخودآگاه در فعاليت هاي اقتصادي خود، نهايت بي اخلاقي را به خرج دهند تا بلکه احساس «خسران» خود را کاهش دهند. اما عده کمي هم پاشنه ها را ورکشيده و مبارزه اي حساب شده و طاقت فرسا را براي مبارزه با جهل آغاز کردند و در محل کار، تدريس و امثال آن به روشنگري و آموزش نيروهاي بالقوه مبارز اقدام نمودند. وه که چه پوست کلفتي داشتيم که با صبوري حيرت آور اين کارها را کرديم و خم به ابرو نياورديم گرچه روزگار آثار آن را در چين و چروک صورت و سپيدي موي اکثر ما بر جاي گذاشته است.

دوستان!

نمي دانم پراکنده بودن تظاهرات 22 بهمن تماماً تحت تاثير ممانعت ها و سرکوب هاي حکومتي بود يا به دليل راهنمايي هاي نادرست برخي از «چهره ها» در اتخاذ تاکتيک هاي غلط. نمي دانم اين راهنمايي ها از ناپختگي آن افراد بود يا از روي عمد و سوء نيت آنها، و يا شايد اينکه اصولاً به اين دليل بود که مبارزه و کارزار بگير و نگير دارد. به هر حال هر چه که بود ضرورت يادآوري چند نکته را گوشزد کرد:

اول؛ به نظر مي رسد برخي از همرزمان جنبش آزادي خواهي امروز ايران، از تجربه و نيز برد باري کافي برخوردار نيستند. تجربه لازمه حرکت هاي اجتماعي، آن هم در مبارزه با ديو سياه استبدادي است که سالهاست مشغول تنوره کشيدن است. اين همان ديو سياهي است که مشروعيت و پايگاه های داخلی و خارجی خود را از دست داده و نسبتاً به سرعت در حال نابودي است.

دوم؛ تظاهرات پراکنده 22 بهمن با در نظر گرفتن مجموعه شرايط، حداقل اين را نشان داد که جنبش ادامه دارد. اگر عده اي از مردم، به قول برخي از دوستان، به «شمال» رفتند دليل دارد. دليل آن اين است که جنبش نياز به تغيير تاکتيک و تنوع در روش هاي مبارزه دارد تا مردم مؤثر و نتيجه بخش بودن اين مبارزه را باور کنند و منفعل نشوند. سلسله تظاهرات، ماموريت خود را تا اينجا خوب انجام داده و اکنون به تاکتيک های متناسب با رشد کمی و کيفی جنبش نياز است.

سوم؛ جنبش سبز، جنبشي است که رهبري همه جانبه ندارد و کمي بي برنامگي در آن طبيعي است. بي انصافي است اگر اين همه دستآورد ماههاي اخير از جمله عريان کردن و نشان دادن عدم مشروعيت دولت کودتا و حکومت اسلامي، ريزش بي سابقه نيروهاي طرفدار آن، ايجاد تدريجي سازماندهي در سطوح مختلف جنبش و ساير موارد را در مقابل تنها يک روز جور در نيامدن کارها (در قالبی که اغلب تصور مي شد) ناديده بگيريم.

چهارم؛ وجه سياسي جنبش آزادي خواهي مردم در حال پيدا کردن يک يار جديد و وزين است و آن چيزي نيست جز مطرح تر شدن تدريجي خواسته هاي صنفي و اقتصادي مردم و پيوستن کارمندان، کارگران و ديگر هم ميهنان به صفوف جنبش آزادی خواهی ايران. از هم اکنون تک تک ما براي فراهم کردن زمينه اعتصابات پراکنده و بدنبال آن اعتصابات عمومي، فلج سازي کامل دولت کودتا در محل کار خود از هر طريق ممکن و ساير روش هاي مبارزه، بطور انفرادي يا جمعي برنامه ريزي کنيم. منتظر ابلاغ ابتکارات نباشيم.

تا سرنگوني دولت قداره بندان و چاقوکشان غارتگر، به طور مداوم به مبارزه بي امان خود ادامه دهيم.

م.ن.
يکي از حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران
بيست و دو بهمن 1388

بازگشت به صفحه اصلی

43 دیدگاه »

  1. با سلام و درود بی پایان به پیران همرزمی که جوانی را به پای مبارزه با دیکتاتوری
    نهاده اند و خستگی ناپذیربا تجربیات گرانقدر حود به نسل جوان عصیانگر راه حوصله و صبر و پشتکار و امید به آزادی و مبارزه را نشان میدهند.
    سپیدموی عزیز و چروک خورده ایام سیاه ظلم و دیکتاتوری، دلتان همیشه جوان باد

    دیدگاه توسط ziya — فوریه 12, 2010 @ 11:17 ق.ظ. | پاسخ

  2. بر درخت تنمومند جنبش سبز این کهنه دیار ،گلهای گو نا گونی به بر نشسته است.از زمره این گلها ،طیف متنوع جوانانی هستند ،که تمایل وافری به پیروزی در کوتاه مدت دارند .بدون شک وظیفه ،و رسالت همگی دوستان سبز پیکر ،به این جوانان باید از راه کارهای روشنگری ،نه توجیهی باشد .
    مبارزات پیگیر این جوانان ، طی مدت ۸ ماه جهانیان را شکفتزده نموده ،که همزمان ،شرافت ،شجاعت بر شقاوت پیروز شده .شاید ،تعدادی از این عزیزان جوان من،نمیدانند که چه کارستانی نمودهاند تا امروز .تنها به این بسنده میکنم ،که شما خط بطلانی بر تمامی روزهای ولیتمداران زدید.
    ۲۹ خرداد روزی بود که رهبر را از ارش به فرش آوردید ، تیر، و مرداداش را پاییزی کردید ماه مهر را از او گرفید ،هفدهم آبان ،کارخانه تولید دشمن تراشی ، که طی مدت ۳۰ سال خوراک،دشمن ستیزی تولید میکرد ،به راحتی درش گل گرفتید .چه به روز قدس اش آوردید،و در خاتمه شاهکار ۲۲ بهمن، شاید برای خیلی از دوستان جوان سبزپیکر من ،نا روشن بنظر اید،منتهی به چند فاکتور باید توجه داشت.
    نخست همگی نیروها ،از زمره اپوزیسیون ، و پوزیسیون دعوت به راهپیمای .نمودند ،بنا به گفته خبر گذاری فارس ،بیش از ۵۰ میلیون در سراسر کشور شرکت نمودهاند .
    با یک حساب سر انگشتی به نظر میرسد که ان ده میلیونی که در انتخابات شرکت نکرده بودند ،۲۲ بهمن تشریف آوردند .مبارک جنبش سبز باد .

    دیدگاه توسط Arvand — فوریه 12, 2010 @ 4:34 ب.ظ. | پاسخ

  3. merci!

    دیدگاه توسط mohsen — فوریه 12, 2010 @ 4:38 ب.ظ. | پاسخ

  4. وقایع 22 بهمن غیر قابل پیشبینی نبود بخصوص بعد از آن سهم خواهی های نابالغ، دستپاچه و زود هنگام آقایان اصلاحطلب خارج(امریکا) نشین پس از آنکه فهمیدند طیف وسیعی حداقل از تحصیلکردههای سبز دیگر بدنبال حکومت دینی نیستند. هم آنان که قیام دانشجویی 78 را در کناررییس جمهور ابتر و بیعمل خاتمی در پای ولایت و سلطنت آقا قربانی نموده و و پس از سرخوردگی از شکست در رقابت برای جلب نظر آقا متوجه منفعت بالقوه موجود در استفاده ابزاری از نیروی تودههای خشمگین در خیابانها شدند.صرف نظر از مشترکات ایدیولوژیک میان این جناح اخیرا کم اقبال و کم نصیب رژیم و جناح برنده مانند اعتقاد فکری و عملی به حکومت اسلامی و ولایت فقیه، استمساک به افعال و قرایتهای اشخاصی مانند خمینی در تمامی موقعیتها، سعی در همسان پنداری وقایع دوران معاصر با وقایع صدر اسلام و … میتوان هیچ انگاری ملت و اراده آن بر سرنوشت خویش را ، برغم تلاشهای انجام شده در پنهان کردن این تمایل، در تمامی آثار اینان بخوبی مشاهده نمود.بعنوان مثال آقایان هنوز در این توهمند که ملت بخاطر بر مسند نشاندن یک شخص خاص اینچنین جان بر کف گرفته و کارزار مبارزه با هیولای رژیم اسلامی را به پیش میبرد. البته از آنجا که این طیف در انقلاب قبلی خود را با جریان برنده همراه نمود شاید نابرخورداری از تجارب جریانهای شکست خورانده آن دوران زیاد عجیب نباشد اما آقایان اگر اندکی بفکر این آب و خاک و آینده آنند بد نیست از اسب خیال پایین آمده و اندکی به نتیجه تمامیتخواهی خود بنگرند. روزهای غمناک منتهی به بیست و دوم بهمن شاهد انتشار مقاله ها و بیانیه هایی از سوی این طیف بود که سرنوشت این روز سرنوشت ساز را از پیش مینوشت. با کمال تعجب دیدیم که بعضیها فقط برای آنکه افکار ناخودی موجود در اپوزوسیون را محکوم کنند درعین حال استفاده از امکانات فراهم آمده توسط ممالک آزاد دم از استقلال خود و بدون حساسیت بودن دیگران نسبت به وابستگی زدند و دیده شد که در حساسترین زمانها چگونه انرژی فکری خود و فعالین سیاسی را متوجه شکاکیتهای ناروا و بیهنگام نمودند و سپس در آخرین روز رهنمودها و شعارهای عجیب و غریب و غلط انداز حاصل خرد جمعیشان! برای روز 22 بهمن حتی خوشبینترین بازدیدکنندگان از سایتهایشان را به این فکر میانداخت که نکند به اشتباه به سایت ایرنا یا فارس نیوز آمده است و … متاثر کننده تر از همه شانه خالی کردن از مسیولیت اشتباهات مرتکب شده و فرافکنی مشکلات به خلا رژیم پس از بروز نتایج آن رهنمودها توسط این جریانهاست. در آخر اینکه آقایان نگران فعالیت فعالان خارج نشین در جهت عبور از اصلاحطلبها نباشند زیرا اگر اصلاحطلبها بخواهند همچنان نقش دام را برای حرکتهای آزادیخواهانه این مرز و بوم بازی کنند، هر چند قیام 78 دارای بدنه مردمی لازم برای عبور از این دام نبود و شاید جنبش سبز هم در این دام دورانی از فرود و رکود خود را تجربه کند اما این مرحله نیز بنا به ضرورت تاریخی سرنوشت جنبشهای آزادیخواهی مردم این سرزمین به پشت سر نهاده خواهد شد.

    دیدگاه توسط irani — فوریه 12, 2010 @ 6:44 ب.ظ. | پاسخ

  5. جنبش سبز حرف خودش را زده و نیازی ندارد که چند ملیون برای چندمین بار بیرون بیایند و فریاد بزنند. فریادها همه زده شده.
    برای ثبت در تاریخ، حقوقدانان جنبش سبز پیش نویس قانون اساسی پیشنهادی خود را بصورت کتابی همراه استدلال تاریخی در همین هفته منتشر نموده اند.
    این کتاب بصورت الکترونیک و رایگان در اختیار مردم قرار گرفته است.
    لذا حرکت بعدی خواندن این کتاب و نقد بر آن است.

    دیدگاه توسط سهراب — فوریه 12, 2010 @ 7:12 ب.ظ. | پاسخ

  6. با درود و سپاس از نوشتار بالا،
    فکر میکنم در این برهه از زمان نه تنها افرادی که به اینتر نت دست رسی دارند بلکه مردمی که لا اقل میتوانند از طریق ماهواره نیز با آنها ارتباط برقرار کرد به چنین گفتار امید بخش و تشویق کننده نیاز مندند.
    مردم نیاز به آموزش معنوی و فرهنگی دارندو طبیعیست که از همه مهمتر نیاز به معلم ، آموزگار ، استاد و یا در نهایت به فرد یا افرادی که اداره این حرکت یا جنبش را بعهده بگیرند و با رهنمود و راهکارهایشان و با حس مسولیت و بدون طرف گیری و برای رسین بهدف که همانا ایرانی آزاد ، مردم سالار و سکولار میباشد برای پیروزی نهائی مردم را بجلو برانند.
    با سپاس دوباره
    پیروز

    دیدگاه توسط پیروز — فوریه 12, 2010 @ 7:14 ب.ظ. | پاسخ

  7. جناب irani عزیز،
    هر چند با شما در برخی نکاتتان موافق هستم، لکن امروز وقت تفرقه نیست. شما حق ندارید تعیین کنید مردم ایران خواهان حکومت دینی هستند یا نیستند. این را فراموش نکنید که افراد مذهبی هم بخشی از این جنبش سبز هستند و حتی شهید داده اند. شهید روح الامینی را خاطرتان هست؟ دکتر علیرضا بهشتی، محمد نوری زاد و … را به یاد می آورید؟ اگر شما بخواهید به زور مذهب را حذف کنید، چه فرقی دارید با کسانی که میخواهند به زور «مذهب» را به حلقوم ما فرو کنند؟ عامل وحدت همه ما، چه مذهبی و چه غیر مذهبی، این است که به اصل آزادی و حق انتخاب انسانها احترام میگذاریم و از فریب و دروغ بیزاریم. پس اجازه دهید در این شرایط، بر روی این عامل وحدت تاکید کنیم و صادقانه به آن وفادار باشیم. اشتباهاتمان را گوشزد و در مورد آن بحث کنیم، ولی از سرزنش کردن و مقصر نشان دادن یکدیگر بپرهیزیم.

    دیدگاه توسط رضا — فوریه 12, 2010 @ 7:21 ب.ظ. | پاسخ

  8. هوش و شعور سیاسی موسوی برای همه مون ثابت شده…از این به بعد باید خیلی بیشتر به حرف های موسوی گوش کنیمو پیشنهادات و صحبت هایش رو به کار ببندیم
    ما گم بودید ولیکن کم نبودیم ما از آنها بیشمارتر بودیم و هستیم
    با درود

    دیدگاه توسط ما ایرانیم — فوریه 12, 2010 @ 8:08 ب.ظ. | پاسخ

  9. درود بر هم میهنان گرامی

    شک نکنید که تیر خلاص برای این اشغالگران همانا اعتصابات سراسری میباشد! بازاریان محترم که ندانسته سی سال پیش پول بیزبان را به دروغگویان دادید ، اکنون با دادن پول به کارمندان و کارگران و نظامیان شما میتوانید هم خود را از شر دروغگویان نجات دهید و هم کشور را !!

    دیدگاه توسط میترا مینووش — فوریه 12, 2010 @ 10:10 ب.ظ. | پاسخ

  10. دوستان عزیز ،تنها رسالت ما در این برهه،از زمان پاسداری ،و نگهداری از این رستاخیز ملی ،است .بیدلیل آرزوهای بر دل مانده را تحت ،تحلیل سیاسی روا نداریم ،نیرهای ،مذهبی را بیش از این آزار ندهید ، ساده به این نکته بسنده میکنم ،مذهبیونی از گونه شاد روان منتظری ، بازرگان عبدالکریم سروش ،کدیور ،کروبی ،موسوی ،و صدها تن دیگر، از مفاخر ملی ،و میهنی هستند .
    خواست اصلی این جنبش در وهله نخست با این پرسش اساسی ،رای من کو ،در صورتی که رایش را بدست آورد ، به خیلی از پرسشهای که پس از روز قدس، و عاشورا مطرح، شد پاسخ خواهد داد
    از این رو دوستانی که در شرایط کنونی انتظار دارند که نیرهای مذهبی هم اکنون این باقی مانده اعتبار دین را دو دستی به مصباح ،و جنتی ،احمد خاتمی تحویل دهند ،سخت در اشتباه اند .

    دیدگاه توسط Arvand — فوریه 13, 2010 @ 4:31 ق.ظ. | پاسخ

  11. عامل اختلاف روشهای قدیمی اصلاحطلبها در انگ زدن به این و آن نمیتواند باشد؟ آیا اینان حق دارند که تعیین کنند که ملت ایران خواهان حکومت مذهبی( بخوانید حکومت ملایان) هستند؟!!! آیا رجزخوانیها و عربده جوییهای آقایان که دیگران اگر میتوانستند تابحال جنبش را آغاز کرده بودند و چون نامزد انتخابات منتهی به بروز جنبش از ما بود جنبش نیز از آن ماست عین تفرقه نیست؟!!! اینها را میگویند بدون آنکه اندکی احساس شرم داشته باشند از مشارکت در خلق فضای تکصدایی سیاسی ایران که باعث شده اینان تبدیل به تنها صدای منتقد حکومت شوند. مذهبی بودن مردم ما شاید دستاویزی برای عوامفریبی باشد اما چه ارتباطی با حکومت مذهبی و قشری گری دارد؟ بنده هیچگاه مذهب ستیز نبوده و نیستم اما سلطه جویی و تمامیتخواهی این جریان آنچنان واضح است که سکوت در مقابل آن در این برهه از نظر بنده خیانت است. به تاریخ رجوع کنید. خیلی دور نه به همین انقلاب 57. مطمینم که با مشاهده شباهتهای جریان سلطه جوی آنروزها با استراتژی سنگر به سنگر اینها غم و نگرانی عمیقی قلبتان را خواهد فشرد. از یاد نبرده ایم دوران تصدی آقایان که همزمان با از دست دادن روشنترین امیدها و رشیدترین فرزندان سرزمینمان در زندانهایشان بود.

    دیدگاه توسط irani — فوریه 13, 2010 @ 6:45 ق.ظ. | پاسخ

  12. آموزش بازجوئی و شکنجه
    هنگامی که بازجویان و شکنجه گران در زندان های جمهوری اسلامی ، از زندانیان بازجوئی می کنند و یا آنها را شکنجه می دهند ، گاهی از این صحنه ها فیلمبرداری هم می کنند تا در آینده به کسانی که قرار است شکنجه گر یا بازجو شوند ، چگونگی شکنجه کردن و بازجوئی آموزش داده شود. یک روز یکی از ماموران وزارت اطلاعات که نتوانسته بود وجدانش را زیر پا بگذارد ، بخشی از این فیلم ها را به خارج از کشور می برد و این فیلم ها در شبکه اینترنت پخش می شوند ، اما هنگام بازگشت به ایران ، این ایرانی با وجدان شناسائی و دستگیر می شود. در لینک http://www.krsi.net/common/interogation.asp بخشی از این فیلم ها را می توان دید. در بخش دوم این این فیلم ها بازجوئی به نام (جواد آزاده- احتمالا نام مستعار) به همراه بازجوی دیگری به نام(آملی- احتمالا نام مستعار) با رکیک ترین و زشت ترین کلمات ، از همسر سعید امامی می خواهند که به زور به کارهای غیر اخلاقی و رفتن به اسرائیل اعتراف کند. این فیلم ها نه عکس های فتوشاپی هستند و نه فیلم های سینمائی ، بلکه کاملا حقیقی هستند. (قابل توجه هواداران حضرت ایه الله العظمی امام خامنه ای ولی امر مسلمین جهان) برابر اخبار و اطلاعات رسیده از درون زندان های رژیم، هم اکنون در راس بسیاری از بازجوئی ها ، شکنجه ها ، اخذ اعترافات دروغین و دادگاه های نمایشی ، فردی به نام ( زین العابدین تقوی فردود فرزند عباسعلی) قرار دارد. ( زین العابدین تقوی فردود ) کیست؟ این ابر دژخیم و ابر شکنجه گر رژیم ، سال ها در تبریز مشغول بازجوئی ، شکنجه ، تیرباران کردن ، تیر خلاص زدن ، به دار آویختن ، اخذ اعترافات دروغین و هزاران جنایت بوده است . قصاب شمال غرب کشور( زین العابدین تقوی فردود ) را تنها با اسد الله لاجوردی معروف می توان برابر دانست. ( زین العابدین تقوی فردود ) هم اکنون در تهران به سر می برد و نشانی هائی که احتمالا در آن ها ساکن است عباتند از : (خیابان توحید – 66949110) — (شهرک فرهنگیان – 77050417 – کد پستی 1689977944) —
    (خیابان نبرد – 33052335 – کد پستی 1766947965) – (خیابان ولی عصر- 55368576 – کد پستی 1193747361)

    دیدگاه توسط آموزش بازجوئی و شکنجه — فوریه 13, 2010 @ 6:54 ق.ظ. | پاسخ

  13. شاید جانباخته روح الامینی سرنوشت غمگینتری از بقیه یارانش داشت که داد و ستد دل و قلوه ابویش با آقا باعث شد تا در قطعه ای جدا، جدا از بقیه یارانش، بخاک سپرده شود اما یقینا این تافته جدا بافته بودن برای اسرای اصلاحطلب عطیه ای بود تا بتوانند با وساطت نزد آقا و سپردن وثیقه هایی با مبالغی که هوش از سر اطرافیان اسرای عادی جنبش میبرد جان بسلامت بدر برند در شرایطی که افراد بی یار و یاور با انگ محارب به چوبه دار سپرده میشوند. دوست عزیز شاید اگر سی و یک سال پیش فعالین و روشنفکران بجای تبلیغ کورکورانه اتحاد و تناور کردن دیکتاتوری درحال زایش اندکی به نقد اشتباهات جریان درحال بروز میپرداختند امروزه مردم ما مجبور به پرداخت بهای کمتری برای درآمدن از آن چاه خودساخته بودند.

    دیدگاه توسط irani — فوریه 13, 2010 @ 7:25 ق.ظ. | پاسخ

  14. نکاتی چند در مورد روز بیست و دو بهمن
    1. هيچ فرمانده اي تمام لشگر خود را در اسب تروا براي نفوذ به ميان دشمن نفرستاده بود که در 22 بهمن فرستادند.
    2. هيچ لشگري بدون هدف مشخص به عملياتي دست نميزند که سرگرداني را در صفوف خود دامن بزند، که زدند.
    3. هيچ مبارزه اي بدون تعيين صف مشخص خود ( و سازماندهی لازمه برای آن ) و تعيين وقت و میدان نبرد به سود خود به تهاجم دست نميزند که در 22 بهمن به سوي ان رفتند.
    4. هر کسي هم که بگويد ما به جنگ کسي نميرويم و فقط اصلاح امور را مي خواهيم، خوب
    بنگرد بر رفتار رژيم ديکتاتوري که به هر روز اعلام تظاهرات مردم ، به عنوان روز و ميدان نبرد مينگرد، و با انبوه ذوب شده گان در ولایت فقیه خون آشام و لباس شخصی های جنایتکار به سوی مردم لشگر کشی میکند ، و حتي حضور در فضاي مجازي را هم جنگ نرم ميبيند و با باتون و گاز اشک آور و شکنجه و تجاوز ونمایش اعترافات تلویزیونی و دروغگویی گوبلزی و فيلتر و هک و دستگيري وزندان و اعدام به مقابله برای سرکوب مي آيد.
    5.هيچ مبارزه اي با يک خيز به انجام نرسیده و نمي رسد. مبارزه با افت و خيز و تجربه اندوزي برای ادامه مبارزه و تلاش و امید بیشتر( با درس گیری از اشتباهات و ضربه ها و شکستها ) به پیروزی همراه است.

    6. با نگاهی به روز های آماده سازی وتبلیغات فعالان و رهنمودهای سران جنبش سبز به امواج مردمی ،و اتفاقات روز 22 بهمن، همۀ موارد بالا را بخوبی می توان دید .
    چرایی این اعمال و نتیجۀ نامطلوب روز 22 بهمن ، برای خواستها و انتظارات مردم واز سوی دگر برای اهداف برنامه ریزی شدۀ حکومت در این روز که بر خلاف اهداف شومشان ، نه تائید مشروعیت و نه نابودی جنبش آزادی خواهی و خانه نشین کردن آن را برایشان فراهم نکرد ، از نگاههای متفاوت و اهداف متفاوت تر لایه های هدایت کنندۀ جنبش سبز مقاومت آزادیخواهی مردم ایران، در برابر دیکتاتوری مذهبی و کودتای انتخاباتی آنها ریشه می گیرد ، که در فرصتی دیگر به آنها خواهیم پرداخت.
    7.جشن ملی و مردمی نوروز و چهارشنبه سوری که خار چشم دیکتاتوری مذهبی است، در پیش است. با تمام توان و تجربه اندوزی از فراز و فرود جنبش مردمی ،برای شکوفایی جنبش آزادی ایران در بهار سبز، آماده شویم.

    دیدگاه توسط ziya — فوریه 13, 2010 @ 2:26 ب.ظ. | پاسخ

  15. به چروک خرده سفید موی : من چون شما عزیز درسال 57ازاولین روزها، تا فتح پادگانهای (شوربختانه من درفتح دوسه پادگان شرکت دشته ام ) واستقرارجمهوری اسلامی وتا سال پایان سال شصت ویک درایران بودم وبعدا بوسیله همان مردم از ایران رانده شدم . چیزی که درنوشتار شما بیش از همه نمایان وانرا به مبارزان امروز رهنمود میدهید همان است که درسال 57خودتجربه کرده ونتیجه انرا دیده اید . من نمیدانم براساس کدام تحلیل وجمبندی ازانقلاب 57باین رسیده اید که اموزده شکست خورده را دوباره باید ازمود ؟ دوست انقلابی من : ایاانقلاب ، دستاوردها وهزینه های انرا بررسی کرده ای ؟ دستاوردهای مثبت اونو میتونی منتشر کنی ؟ . یادمان نرود ما مسولیت اخلاقی واجتماعی ووجدانی دررابطه بانچه میگوئیم ومینویسیم داریم . من (شاید چون شما )بعد از انقلاب به کنکاش ودستاوردهای انقلاب ایران وسایر انقلابات نشستم باورکنید هیچیک از انها را موفق نیافتم . بهمین جهمت بجوانان بعنوان یکی از همان انقلاب کننده گان میگویم :عزیزان هیچ انقلابی دستاوردی (بظرمن ) نداشته همانطور که انقلاب ما .من برعکس این موی سفید محترم انقلابی به شما توصیه میکنم (البته شرمگینامه ) بیشتر بخوانید. بیشتر از خواندن اندیشه کنید .ومهمتر ازان اندیشه هایتان را به نقدوقضاوت دیگران بگذارید . ممکن خیلی ها بگویند : الان وقت این بحثها نیست (درست مانند روزها 57که درجامعه انروز میگفتیم «بحث بعد ازمرگ شاه » ولی بحرف انان گوش نکنید چون بقول سوئدیها : نتیجه یکساعت کارمـــــــــــــوفق یکساعته :45دقیقه فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــکرو15دقیقه کار است .با مهر واحترام

    دیدگاه توسط mehdi — فوریه 14, 2010 @ 2:11 ب.ظ. | پاسخ

    • اينكه انقلاب فرزندان خود را مي خورد و انقلابيون تبديل به محافظه كاران مي شوند شايد يكي از اصول تاريخ باشد. اما اين اشكال به خاطر انقلاب كردن نيست به خاطر ادامه ندادن انقلاب است. همانطور كه دكتر شريعتي مي گويد، از انقلاب مهمتر ادامه دادن ان است. كاري كه مردم بعد از انقلاب 57 نكردند و نشستند در خانه ها تا ببينند چه مي شود.زرا نمي دانستند كه چه مي خواهند و چه بايد بخواهند.
      اگر تمامي مردم در صحنه سياست با شعور و شجاعت حضور داشته باشند، هيچ حكومت ظالمي تولد و بقا نمي يابد.

      دیدگاه توسط نويد — فوریه 27, 2010 @ 1:26 ب.ظ.

  16. توجه *** توجه

    *** هموطنان واستادان عزيزم – خواننده ارجمند تنها 30 ثانيه به سوالات ذيل بيانديشيد.***

    8ماه از انتخابات سپري شده وجولان شبهات واتهامات شناخت حقايق راهمچنان براي

    بسیاری دشوارنموده است.

    لطفا با رجوع به وجدان بيدار خويش پاسخ تان را در اين تنگراه كه تنها مبادي

    تبادل آراي ما وشماست جهت گسترش حقيقت مطرح كنيد.

    با تشکر مدیر وبلاگ روشنگری: آرش کیانی

    *** چند پرسش از هموطناني كه با اصلاحات مخالف ند:

    1- آيا بنظر شما فرزندان و پاره هاي تن بزرگمردان مبارز ذيل الذكر كه بطور قاطع از

    جنبش سبز حمايت مي كنند. همگي چون فرزند نوح با بدان بنشسته وپشت پا به راه

    انقلابي پدران دلاورشان زده اند ؟ :

    1) سيد احمد خميني

    2) شهيد دكتر علي شريعتي

    3) دكتر مصدق

    4) مهندس بازرگان

    5) ايت الله طالقاني

    6) شهيد رجايي

    7)شهيد بهشتي

    8)شهيد باكري

    9)شهيد همت

    10) جهان پهلوان تختي

    11) آيت لله اشراقي (داماد امام- ره)

    12) وبسياري ديگر…

    2- فرض مي كنيم همه ادعاها وسخنان اقايان موسوي كروبي وخاتمي دروغ مي باشد.

    چرا صدا وسيما به آنان مجالي اندك براي ابراز دلايل وعقايدشان نمي دهد؟

    ( بلاشك با وجود هزاران ساعت برنامه سازي وآگاهي بخشي تلويزيون ملت ما با

    يك ساعت صبحت دروغين آنان منحرف نگشته وفريب نخواهند خورد.)

    3ـ چرامحاكمه ومراسم دادگاه بسياري ازاصلاح طلبان نظيرآقايان :ملکی نبوي ميردامادي

    زيد آبادي عرب سرخي مومني و… با وجود تقاضاي مكررشان از صداوسيما پخش

    نشده ونمي شود؟

    *** چند پرسش از دوستان اصلاح طلب :

    1ـ براستي چرا طي هشت سال حضور در قدرت گامي موثر براي عوام واقشار

    مستضعف وروستايي بر نداشتيم؟ عوامي كه بخاطر فقر انديشه به فريب خوردگي

    متهم وبخاطر فقر نان به عدالت خواهي محكوم گشته اند.

    2ـ آيا تمامي اتهامات فساد مالي برخي از ما از جمله آقاي كروبي فراهاني

    كرباسچي فرزندان آقاي هاشمي و…دروغ محض مي باشد؟

    3ـ اگر معتقديم كه كارنامه فساد اقتصادي ماتادورهاي رقيب سياه تر از ماست .

    چرا در مناظرات لبي نگشوديم وادب ! پيشه نموديم ؟

    4- آيا هماوندي اصلاحات واشرافيت (مرفه ان بي درد) تنها يك انگ تخريبي

    و عاري از حقيقت است؟

    5ـ آيا حمايت يا رهروي همزمان از اشخاصي مانند * آيت الله منتظري و امام ره*

    و* آقايان هاشمي وگنجي * و… نمايانگر مانيفست پارادوكسيكال جنبش سبز نيست؟

    دیدگاه توسط ارش كياني / وبلاگ روشنگري — فوریه 15, 2010 @ 1:12 ق.ظ. | پاسخ

  17. ***توجه توجه توجه***

    سوالاتي اساسي

    از وجدان هاي بيدار شما

    در وبلاگ روشنگري پاسخ دهيد تا حقايق روشن شود

    دیدگاه توسط ارش كياني / وبلاگ روشنگري — فوریه 15, 2010 @ 1:14 ق.ظ. | پاسخ

  18. آموزش بزرگ ۲۲ بهمن ۸۸.
    مواردی متعددی که اشاره کردی ،بسیار اساسی و در خور تامل .به ویژه بخش کار تشکیلات ،ای کاش بجای نویسندگی کار تشکیلاتی می کردی ،شاید بردار شرایتمداری ذوقی بزند ،ولی فرصت خنده را از دستش برود .جناب نبوی ،۲۲ بهمن بزرگترین دستاورد برای جنبش سبز بود ،نه برای کسانی که خواهان بر چیدن کلیه سیستم .که متاسفانه همیشه بر پندار آرزوها پرواز میکند .
    شاید پرسش شود چه دستاوردی ؟؟
    ۱.حاکمیت با تمامی امکان تاش ،به مصاف آمد ،و شاید یکی از آبلهترین نمایش های حاکمیت ،به قول سردار قاسمی ،بسیج نیرهای پاپتی ,بیش از ۱۰۰.۰۰۰ خیلی شهرهای ایران ،روستاهای کرمان ،یزد ،حتی ابرغو .نمایش، شرم آوری ،که خانواده این عزیزان باید در صف سوم برای ریس جمهور رهبر هورا بکشند ،و فرزندان جوان نادانشان ،در جوار گروهبان نقدی ،باتوم به دختران زیبا ،و پسران جذاب سبز پوش ،تهران بزنند .ریزش درونی حاکمیت به جای رسیده ،که جم آوری ۶۰-۷۰ هزارتای برای ریس جمهور منتخب رهبر به رویای تبیدل شده .

    دیدگاه توسط Arvand — فوریه 15, 2010 @ 1:29 ق.ظ. | پاسخ

  19. آرش عزیز پرسشی سخت ،پیچده ،نیاز به پاسخی و کنکاشی تاریخی دارد ،به باور نگارنده ،از توان من حقیر بر نمییاد ،شاید مستلزم ،چند محقق برجسته تاریخ باشد .تک تک شخصیتها و تاثیر گذرانی که ،طی تارخ معاصر ایران جنابالی نام بردید .از لحاظ شخصیتی ،سیاسی ،مذهبی ،،و گونه نگاهشان به مذهب و تنوع جهانبینی ، فرهنگی اشان ،اختلاف اساسی دارند ،هر کدام از آنها ،طی بیش از ۶۰ سال مبارزات ،رهای ، و آرمانی ، واسلامی با پدیدهای گوناگونی مواجه بودند .متاسفانه بدلیل شرایط ناگواری که در کشور بوجود آمد ،ما با یک انقطاع ،دید گاه مواجه شدیم .و به همین خاطر در درک ما و کار ما، را دشوار تر میکند .چطور ؟؟؟؟
    ۱.دکتر شریعتی را زمانی از دست دادیم ،که وجودش لازم بود، آیا اگر هم اکنون بود ،چه گونه میاندیشید ،؟؟ آیا بسان دکتر سروش نبود .
    ۲.مرحوم مطهری ،چه طور،اگر میبود ،میتوانست شاهد این باشد ،نهضت آزادی ،و شخص مهندس بازرگان ،در مجلس مورد تهاجم دیوانه چون خلخالی باشد .
    ۳.شادروان بهشتی چه گونه ،اگر زنده بود ،امروز چه پاسخی به فرزندانش میداد .
    ۴.تکلیف روانشاد طالقانی روشن بود ،اگر چند صباحی بیشتر زنده بود ،سرنوشتی بهتر از ایت الله شریعتمداری نداشت .
    ۵.مهندس بازرگان ،تاثیرگذار ،و خوش بختانه ،تنها کسی بود که آزادگی را بر قدرت پرستی ترجیح داد ،و بر تارک تاریخ معاصر به یار دیرنش مصدق پیوست .
    ۶.مرحوم خمینی ،پیش از قدرت ، و پس از قدرت ،در میان اشک شوق آمد ،در منجلاب فرو رفت .
    ۷.مرحوم احمد خمینی ،قربانی دسیسهای قدرت ،متاسفانه زمان با او یار نبود ، تا خود را در پیش گاه تاریخ ، تبرع نما ید ،و این شانس ،به فرزندان او داده شد .
    آرش عزیز ، شخصیتهای که نام برد شد ،تاثیر گزار ترین انسانها در ،تاریخ معاصر ایران بودند .منتهی مرحوم بهشتی ،و مطهری ،بنا بر خوشنت کور، کور دلان تاریخ ایادی سیاه،فرصت تصیح،نظرات گرانسنگشان را پیدا نکردند ،نمیدانم اگر این عزیزان امروز بودند با مصباح بودند ،یا در جبهه شیر مرد لرستان .
    پرسش اینجا پیچیده تر میشود، طرز نگاه تاریخی ۳۰ پیش با دیدگاه ،و شرایط ، پیچده امروزه .پس ان چه امروز مهم هست فرزند زمان بودن است ،نه با نسخهای دیروز ، و داروهای تاریخ مصرف گذشته ، در صورتیکه که دوستان اصلاح گر ،تمایلی به اهداف مرحوم ایت الله خمینی دارند ،،بهتر هست که درسهای پیش از به قدرت رسیدن را ،دوباره مرور کنند ،و گفتهای او همان گفتهای که نسل ما را فریفت .و گر نه با کارنامه سیاه در قدرت ،جای که رحم به ابر مردی مانند شادروان ایت الله منتظری نشد ،جای برای اصلاحات نمانده.

    دیدگاه توسط Arvand — فوریه 15, 2010 @ 3:53 ب.ظ. | پاسخ

  20. http://democracy4myiran.wordpress.com/

    به وبلاگ ما هم سر بزنید

    تازه راه افتاده

    دیدگاه توسط democracy4myiran — فوریه 17, 2010 @ 2:41 ق.ظ. | پاسخ

  21. لیست بلند بالای اسرای سبز اوین

    فعالان دانشگاهی

    دانشجویان

    > بهزاد آذرهوشنگ – فارغ التحصیل مهندسی عمران از دانشگاه انوشیروان بابل
    > کاوه آزادی – از فعالان دانشجویی دانشگاه آزاد خرم آباد و نیز عضو ستاد تبلیغاتی مهدی کروبی
    > ایمان ابراهیمی – از اعضای انجمن اسلامی دانشکده مهندسی دانشگاه آزاد مشهد
    > علیرضا ابوفاضلی – دانشجوی دانشگاه علم و صنعت
    > نادر احسنی – فعال دانشجویی
    > نفیسه اصغری – دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی شیمی دانشگاه شریف
    > مرتضی ایزدی – فعال دانشجویی و عضوستاد 88 استان گیلان
    > اسماعیل ایزدی خواه – از فعالان سابق دانشجویی
    > محسن بیات – دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد
    > اردوان تراکمه – فعال چپ دانشجویی و فرزند یونس تراکمه نویسنده و منتقد ادبی
    > بهار تراکمه – فرزند یونس تراکمه نویسنده و منتقد ادبی
    > حمید تمدنی – دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد
    > گلناز توسلی – دانشجوی دانشگاه آزاد دانشکده هنر تهران مرکز
    > امیر ثابت مقدم – دانشجوی دانشگاه مشهد
    > مهدی جعفری – دانشجوی مدیریت دانشگاه فردوسی مشهد
    > موسی جلالی خواه – عضو شورای عمومی انجمن اسلامی دانشگاه بابل
    > مصطفی حسین زاده – دبیر فرهنگی شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه بابل
    > علی خجسته – دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد
    > محمدعلی رفیعی – عضو دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
    > امیر رمضانی پور – عضو شورای عمومی انجمن اسلامی دانشگاه بابل
    > یاشار دارالشفایی – دانشجوی جامعه شناسی دانشگاه تهران
    > آرشام دامغانی – دانشجوی دانشگاه مشهد
    > تارا سپهری فر – دبیر انجمن اسلامی دانشگاه شریف
    > هادی سجادی – دانشجوی اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد
    > مرتضی سیمیاری – فعال دانشجویی
    > علی شاهینی – دانشجوی دانشگاه گیلان
    > سینا شکوهی – فعال دانشجویی، عضو دانشجويان و دانش آموختگان ليبرال و عضو ستاد شهروند آزاد
    > فواد شمس – فعال دانشجویی
    > روح الله صحرایی – دانشجوی دانشگاه علم و صنعت
    محمد جعفر طهماسبی – فرزند وزیر مستعفی احمدی نژاد و عضو انجمن اسلامی دانشکده فنی دانشگاه تهران
    > وحید عابدینی – عضو اسبق انجمن دموکراسی خواهان دانشگاه تهران
    > نوید عابدینی – دبیر سابق انجمن اسلامی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
    > پیمان عارف – فعال دانشجویی و عضو شورای دفاع از حق تحصیل
    > مهدی عربشاهی – دبیر تشكیلات دفتر تحكیم وحدت
    > فرشاد عزیزی – مسئول ستاد 88 دانشگاه آزاد مشهد
    > احسان علایی فر – عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت گلستان
    > ميلاد فدايي – فعال دانشجويی دانشگاه آزاد تهران جنوب
    > فرهاد فرنود – عضو انجمن اسلامی دانشگاه شریف
    > علیرضا فیروزی – فعال دانشجویی
    > حمیده قاسمی – دانشجوی کشاورزی واحد ابوریحان دانشگاه تهران
    > حسين كيا روستا – دانشجوي دانشگاه آزاد كرج و عضو ستاد كروبي در كرج
    > مهدیه گلرو – فعال دانشجویی و عضو شورای دفاع از حق تحصیل
    > علی لطیفی – دانشجوی دانشگاه مشهد
    > البرز محبوب خواه – از اعضای سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر
    > علی مطهری – دانشجوی اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد
    > علی معموری – دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد
    > احسان میرسعیدی – عضو شورای صنفی دانشکده کامپیوتر دانشگاه امیرکبیر
    > معین مین باشی – دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد
    > امیر مقدم – دانشجوی دانشگاه آزاد مشهد
    > سیامک نادعلی – دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه خرم آباد و از فعالان سیاسی استان لرستان و عضو ستاد تبلیغاتی مهدی کروبی
    > ضیاء نبوی – دانشجوی ستاره دار و سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل
    > مسعود نصیری – از فعالان دانشجویی شهر خرم آباد
    > امین نظری – فعال دانشجویی و عضو دفتر تحکیم وحدت
    > مصطفی نیلی – فعال حقوق بشر و دانشجوی رشته حقوق
    > محمد امین ولیان – عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پایه دامغان
    > سورنا هاشمی – فعال دانشجویی
    > نیلوفر هاشمی آذر – دانشجوی معماری دانشگاه تهران
    > بهاره هدایت – عضو دفتر تحکیم وحدت
    > مهران هدشی – دانشجوی دانشگاه مشهد

    اساتید

    محمد صادق ربانی – استاد دانشگاه

    زندانیان سبز

    > رامين ابراهيمي – دانشجوی ترم اول عمران دانشگاه خواجه نصیر
    > حامد اصغر پور(تايید نشده)
    > امير امير انتظامي(تايید نشده)
    > زهرا بهرامی – تبعه هلند
    > مجيد پور عابد(تايید نشده)
    > صفورا تفنگچی ها
    > پیمان چالاکی
    > نازنین حسن نیا – دانشجو
    > سيد عليرضا حسيني(تايید نشده)
    > محسن حكيمي(تايید نشده)
    > كمال حيدر دوست(تايید نشده)
    > احسان خانی – دانشجوي دانشگاه نجف آباد
    > ابوالحسن دارالشفایی
    > کاوه دارالشفایی
    > علي ذوالانوار(تايید نشده)
    > فرزانه زینالی – از حامیان مادران عزادار
    > منصور ساعتچی – فرهنگی بازنشسته
    > اشكان سعيدي (تايید نشده)
    > سمیه عالمی پسند
    > مصطفي عرب(تايید نشده)
    > حمید رضا قاسم پور نجف آبادي(تايید نشده)
    > سحر قاسم نژاد
    > توران کبیری
    > فرشيد كريمي(تايید نشده)
    > محمدحسين محسنی – دانشجوی مکانیک دانشگاه تهران
    > فرامرز محمدی
    > حسين محمودي – دانشجوي پزشکی
    > بهرام موسيوند(تایید نشده)
    > پیمان مهدیان
    > شاهین میری – دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران
    > عارف ناصري(تايید نشده)
    > سید ظهور نبوی
    > مهری نبوی
    > امیر نصيري
    >آرين نظام آبادي(تايید نشده)
    > ابراهيم نوحی – دانشجوي دانشگاه علم و صنعت
    > روژان نوريان(تايید نشده)
    > مهدي واعظي(تايید نشده)
    > مهسا يداللهي رضوي(تايید نشده)

    نزدیکان و مشاوران میرحسین موسوی

    > امیر ابوطالبی – از نزدیکان علیرضا بهشتی
    > اردشیر امیرارجمند – مشاور حقوقی میرحسین موسوی
    > مسعود آقایی – عضو ستاد بازسازی خرمشهر در دولت موسوی
    > محمد باقریان – مشاور میرحسین موسوی
    > قربان بهزاديان نژاد – رييس ستاد انتخاباتی
    > رضا رزاقی – عضو کمیته حقوقی ستاد مرکزی انتخاباتی
    > یاسر طهراني – عضو دفتر میرحسين موسوي
    > علی عرب مازاد – مشاور اقتصادی ميرحسين موسوی
    > محسن عموزاده خلیلي – از اعضای ستاد 88
    > مهدی فروزنده پور – مسئول دفتر میرحسین موسوي
    > شمس الدین عیسایی – معاونت ستاد میرحسن موسوی
    > فرشاد مومنی – مشاور اقتصادی میرحسین موسوی
    > محمد صالح نقره کار – خواهر زاده دکتر رهنورد
    > اصغر خندان – پاسدار بازنشسته و یکی از فعا لین ستاد

    نزدیکان مهدی کروبی

    > عسکریان – از جانبازان جبهه و جنگ
    > احمد عنبرنژاد – از جانبازان جبهه و جنگ
    > اردوان قرائتی – از اعضای ستاد
    > علی کروبی – فرزند مهدی کروبی

    اعتماد ملی

    > جهانبخش – از اعضای حزب اعتماد ملی و انجمن اسلامی دانشکده حقوق دانشگاه آزاد مشهد

    سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)
    > رشید اسماعیلی – عضو شورای سیاستگذاری
    > آصف حاجی زاده – از فعالان تبریز
    > احمد زید آبادی – دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران
    > سلمان سيما عضو كميته سياسي سازمان دانش آموختگان ايران و عضو شوراي سياست گذاري ستاد شهروند آزاد
    > علی ملیحی – مسئول روابط عمومی و سایت ادوار تحکیم وحدت
    > عبدالله مومنی – سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران

    کارگزاران

    > جهانبخش خانجانی – سخنگوی وزارت کشور در دولت اصلاحات
    > هدایت آقایی

    مجاهدین انقلاب اسلامی

    > فیض الله عرب سرخی – عضو شورای مرکزی
    > علی قلی تبار – رییس سازمان مجاهدین انقلاب در استان گلستان
    > احمد کیقبادی – عضو سازمان مجاهدین انقلاب در گرگان
    > بهزاد نبوی – از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

    مشارکت

    >احمد احمدپور – عضو مجمع مدرسین حوزه قم و شورای مرکزی جبهه مشارکت منطقه قم
    > سید مصطفی تاج زاده – عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، معاون سیاسی وزیر کشور در دولت خاتمی
    > عبدالله رمضان زاده – قائم مقام دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی، سخنگوی دولت دوم سیدمحمد خاتمی
    > داوود سلیمانی – عضو شورای مرکزی و نماینده مردم در مجلس ششم
    ابراهیم شریف پور – عضو جبهه مشارکت و از فعالان ستاد موسوی در بانه
    > محسن صفایی فراهانی – عضو شورای مرکزی و رئیس هیات اجرایی جبهه مشارکت ایران اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس ششم و رییس اسبق فدراسیون فوتبال
    > شهاب الدین طباطبایی – عضو شورای مرکزی ، رئیس ستاد 88 کل کشور
    > مهدی گيلانی – عضو شاخه جوانان و نایب رئيس ستاد ۸۸ خراسان رضوی
    > اروجعلی محمدی – فرماندار سابق تبریز
    > مهدی محمودیان – عضو کمیته اطلاع رسانی
    > محسن میردامادی – دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی ، نماینده مردم تهران و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم
    > آذر منصوری – معاون سیاسی دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی ، منتخب مردم ورامین در شورای شهر اول این شهر
    > حسین نورانی نژاد – رئیس کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت ایران اسلامی
    > سعید نورمحمدی – عضو شاخه جوانان

    فعالان ملی مذهبی و نهضت آزادی

    > عباس پوراظهری – عضو جنبش مسلمانان مبارز تبریز
    > لیلا توسلی – فرزند محمد توسلی عضو شورای نهضت آزادی
    > سارا توسلی – فرزند محمد توسلی عضو شورای نهضت آزادی
    > امیر خرم – عضو دفتر سیاسی و شورای مرکزی نهضت آزادی
    > امیرخسرو دلیر ثانی – عضو جنبش مسلمانان مبارز
    > صدری نیا – از فعالان ملی مذهبی تبریز
    > فرید طاهری – عضو شورای نهضت آزادی
    > سیدرضا طباطبایی – فعال ملی مذهبی
    > غفار فرزدی – عضو نهضت آزادی تبریز
    > خسرو قشقایی – عضو نهضت آزادی
    > مهدی قلی زاده – عضو نهضت آزادی
    > حسام کاویاری – فعال ملی مذهبی
    > محسن محققی – عضو نهضت آزادی
    > مهدی معتمدی مهر – عضو نهضت آزادی
    > محمود نعیم پور – عضو نهضت آزادی
    > ابراهیم یزدی – دبیرکل نهضت آزادی

    جبهه ملی

    > عیسی خان حاتمی – عضو شورای مرکزی

    مستقل

    > حمید بارچیان – از رزمندگان دفاع مقدس
    > محب حسینی – مداح اهل بیت در استان گیلان
    > حسین رفعتی – فرماندار سابق گرگان
    > حشمت اله طبرزدي
    > محمد جواد مظفر – مدیر انتشارات کویر
    > محمد ملکی – اولین رییس دانشگاه تهران پس از انقلاب

    وکلای دادگستری

    هشت تن از وکلای دادگستری در بازداشت به سر میبرند که اسامی آنها رسما اعلام نشده است
    > مریم قنبری – وکیل پایه یک دادگستری و فعال زنان

    فعالان مدنی و حقوق بشری

    > الهام احسنی – فعال حقوق کودک
    > رضا اکوانیان – از فعالا مدنی یاسوج
    > محمد اکوانیان – از فعالا مدنی یاسوج
    > حسن اکوانیان – از فعالان مدنی یاسوج
    > سما بهمنی – فعال حقوق بشر
    >سعید جلالی – از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر
    > سعید حائری – از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر
    > مهرداد رحیمی – از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر
    > مریم ضیاء – فعال حقوق کودک
    > محمد غزنویان – فعال حقوق کودک
    > پریسا کاکایی – از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر
    > سعید کلانکی – از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر
    > کوهیار گودرزی – از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر
    > نازنین فرزانجو – از اعضای مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
    > ماه فرید منصوریان معمار – فعال محیط زیست
    > سعیده میرزایی – فعال حقوق کودک
    > شیوا نظرآهاری – از اعضای گزارشگران حقوق بشر
    > بابک نظری – فعال حقوق کودک

    فعالان زنان و اعضای کمیپین یک میلیون امضا

    > مهسا جزینی – روزنامه نگار و از اعضای کمپین
    > سمیه رشیدی – دانشجوی ستاره دار و از اعضای کمپین
    > مازیار سمیعی – روزنامه نگار و فعال دانشجویی و عضو کمپین
    > مریم کریمی
    > پروین کهزادی
    > سمیه مومنی – روزنامه نگار و از اعضای کمپین

    فعالان کرد

    > سیوان اداک – عضو شورای مرکزی جبهه متحد کُرد
    > دارا حسینی – دبیر و از اعضای شورای مرکزی اتحادیه دمکرانیک دانشجویان کُرد
    > مختار زارعی – عضو شورای مرکزی جبهه متحد کُرد
    > خلیل شهبازی – عضو شورای مرکزی جبهه متحد کُرد
    > کاوه قاسمی کرمانشاهی – فعال حقوق بشر و از اعضای سازمان حقو بشر کردستان، از اعضای کمپین یک میلیون امضا و همچنین سازمان ادوار تحکیم وحدت
    > آزاد لطفوری – عضو شورای مرکزی جبهه متحد کُرد

    فعالان کارگری

    > علیرضا ثقفی – فعال کارگری و عضو کانون نویسندگان ایران
    > رضا رخشان – فعال کارگری و مسئول روابط عمومی سندیکاری کراگران شرکت نیشکر هفت تپه

    جامعه بهاییان

    > افشین ایقانی – از بهاییان سمنان
    > اشکان بصاری – از بهاییان تهران
    > ماریان جعفری – از بهاییان تهران
    > بهفر خانجانی – از بهاییان سمنان
    > علاء الدين (نيکي) خانجاني – فرزند جمال الدين خانجاني یکی از هفت مدیر جامعه بهایی
    > لوا خانجانی – نوه جمال الدین خانجانی
    > رومینا ذبیحیان – از بهاییان تهران
    > احمد روحانی – از بهاییان تهران
    > فرید روحانی – از بهاییان تهران
    > ژینوس سبحانی – منشی کانون مدافعان حقوق بشر و کانون مشارکت در پاکسازی مین
    > هوتن سیسانی – از بهاییان تهران
    > ابراهیم شادمهر – از بهاییان تهران
    > زاوش شادمهر – از بهاییان تهران
    > آرتین غضنفری – از بهاییان تهران
    > پیام فناییان – از بهاییان تهران
    > بابک مبشر – داماد لوا خانجانی
    > نیکاو هویدایی – از بهاییان تهران

    نویسندگان و هنرمندان

    > مهرانه آتشی – عکاس هنری
    > رضا خندان – یکی از دبیران کانون نویسندگان ایران
    > بنفشه دارالشفایی – مدرس موسیقی
    > جمیله دارالشفایی – فیلمنامه نویس
    > خلیل درمنکی – منتقد ادبی
    > مجید غفاری – همسر مهرانه آتشی
    > شاهین فضلی – فعال مدنی و دانشجویی و منتقد سینما
    > نیلوفر لاری پور – ترانه سرا
    > ملودی محمودی – آهنگ ساز
    > رضا نجفی – مترجم

    فعالان مطبوعاتی

    > ساسان آقایی- روزنامه نگار و فعال سیاسی
    > بهمن احمدی امویی -روزنامه نگار و نویسنده کتابهای «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی «و» مردان جمهوری اسلامی چگونه
    > علی محمد اسلامپور ، سردبیر نشریه نوای وقت کرمانشاه و وبلاگر قصر نیوز
    > شیوا نظرآهاری – عضوکمیته گزارشگران حقوق بشر
    > مهسا جزینی – دانشجوی ستاره دار، خبرنگار روزنامه ایران شعبه اصفهان و عضو کمپین یک میلیون امضا
    > امیر حسین فتوحی، وب نگار و دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان
    > علی ملیحی – خبرنگار و از فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد
    > علی کلايی – فعال حقوق بشر و وبلاگ نويس که آزاد شده با سپردن وثيقه ۵۰ ميليون تومانی
    > نعیمه دوستدار- روزنامه نگار، شاعر و نویسنده
    > حمید مافی – روزنامه نگار، وب نگار و فعال اجتماعی قزوین
    > محمد غزنویان – روزنامه نگار و فعال اجتماعی قزوین
    > مهندس فؤاد صادقی – مؤسس سایتهای «بازتاب» و «آینده نیوز».
    > علی حكمت – روزنامه نگار – دختر علی حکمت مهسا حكمت آزاد شد
    > وحید پوراستاد – روزنامه نگار روزنامه فرهیختگان با سابق همکاری در روزنامه های سلام،مناطق آزاد،هم میهن، مشارکت، نوروز، یاس نو، اقبال ،بهار، اعتماد ملی
    > محمد پور عبدالله – وب نگار و فعال دانشجویی
    > علی رضا ثقفی- روزنامه نگار و سردبیر ماهنامه راه آینده و عضو تحریریه نقد نو
    > مزدک علی نظری، روزنامه نگار دربند و سردبير سايت خبرنگاران صلح ، هفته پیش آزاد شد
    > رضا تاجیک -روزنامه نگار و فعال ملی مذهبی
    > بهرنگ تنکابنی – سردبیر مجله نخصصی موسیقی «فرهنگ و آهنگ» – فرزند لیلی فرهاد پور
    > نوشین جعفری – خبرنگار بیست و دو ساله سرويس ادب و هنر روزنامه اعتماد
    > کوهیار گودرزی – فعال حقوق بشر ، وبلاگ نویس ، روزنامه نگار، دبیر کنونی کمیته گزارشگران حقوق بشر، از برنامه سازان بخش حقوق بشر رادیو زمانه، عضو کمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت و از دانشجویان اخراجی دانشکده مهندسی هوافضا دانشگاه صنعتی شریف
    > علي مليحي – عضو شوراي سياستگذاري و مسئول روابط عمومي سازمان دانش آموختگان ايران(ادوار تحکيم وحدت)
    > احمد جلالی فراهانی – دبیر سرویس اجتماعی خبرگزاری مهر یک روز پس از اخراج از خبرگزاری مهر در ۱۷بهمن بازداشت شد
    > عدنان حسن پور – سردبیر هفته نامه آسو به زبان کردی محکوم به اعدام، بیشتر از ۳ ساله در زندان است
    > محمد جواد حصاری – عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و رئیس شاخه خراسان حزب اعتماد ملی
    > محمد داوري – فعال صنفی – مدنی و سردبير سحام نيوز( سايت رسمي حزب اعتماد ملي) وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی صادر شده و او قادر به پرداخت این مبلغ نبود و همچنان پس از گذشت ۵ ماه در بازداشت است
    > امیر صادقی- عکاس خبری روزنامه فرهنگ آشتی و فعال در سایت های تهران ۲۴ و تهران لایونیز
    > حسن ظهوری – خبرنگار ارشد حوزه میراث فرهنگی
    > خلیل درمنکی – نویسنده و منتقد ادبی
    > احسان مهرابی – خبرنگار پارلمانی روزنامه اعتماد ملی و فرهیختگان
    > مصطفی دهقان – روزنامه نگار حوزه اجتماعی تعدادی از نشریات
    > مهرداد رحیمی – وبلاگ نویس، فعال حقوق بشر، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد حقوق بین الملل و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر
    > زينب کاظم خواه – خبرنگار خبرگزاری دولتی
    > سمیه مومنی – روزنامه نگار و فعال کمپین یک میلیون امضا
    > اکبرمنتخبی، روزنامه نگار با سابقه قدیمی در روزنامه های شرق، هم میهن، همشهری و مجله شهروند امروز
    > مختار زارعی – روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی و عضو شورای مرکزی جبهه متحد کرد، ۱۰ دی
    > رضا رفیعی فروشانی- روزنامه نگارآزاد، متهم به جاسوسی و دریافت ۴ هزار درهم، به ۷ سال تعزیری و ۵ سال تعلیقی محکوم شد
    > امیر حسین فتوحی – وب نگار و دانشجوی پزشکی محروم از تحصیل.
    > احمد زیدآبادی – روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب و دبیرکل سازمان ادوار تحکيم وحدت (دانش آموختگان ایران اسلامی) محکوم به ۵ سال زندان
    > عیسی سحرخیز، از چهره های فعال سیاسی و مطبوعاتی ، مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران اصلاحات و از بنیانگذاران انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران
    > امید سلیمی – خبرنگار عکاسی نشریه نصف جهان در اصفهان
    > احمد زيدآبادي
    > مسعود باستاني
    > مازیار سمیعی – فعال دانشجویی و همکار ماهنامه توقیف شده نقد نو و عضو کمپین یک میلیون امضا
    > فواد شمس – فعال دانشجويی ، وبلاگ نويس و روزنامه نگار
    > سعید متین پور- فعال حقوق بشر و روزنامه نگار آذربایجانی، محکوم به ۸ سال زندان
    > مهرداد رحيمی -فعال سياسی- مدنی، وب نگار وعضو کمپین یک میلیون امضا فارغ التحصيل کارشناسی ارشد حقوق بين الملل ، قائم مقام کميته دفاع از حقوق شهروندی ستاد مرکزی مهدی کروبی
    > کاوه قاسمی کرمانشاهی – فعال پیشگام حقوق بشر در کردستان و ایران
    > امید منتظری – شاعر و روزنامه نگار، فرزند مهین فهیمی
    > کیوان صمیمی – فعال ملی و مذهبی و مدیرمسول نشریه توقیف شده «نامه» و عضو شورای مرکزی «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات»
    >اروین صداقتکش – پژوهشگر موسیقی، و یکی از نویسندگان مجله تخصصی موسیقی فرهنگ و آهنگ
    > نوشين جعفري – خبرنگار سرويس ادب و هنر روزنامه اعتماد
    > لیلی فرهادپور – نویسنده،روزنامه نگار و فعال زنان
    > علی محمد اسلامپور – سردبیر نشریه نوای وقت کرمانشاه
    > مرتضی کاظمیان – فعال سیاسی ، روزنامه نگار و عضو شورای مرکزی کانون دفاع از آزادی مطبوعات
    > پریسا کاکانی – وبلاگ نویس، فعال حقوق بشر و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر
    > محمد صدیق کبودوند – رئیس سازمان حقوق بشر کردستان و سردبیر نشریه پیام مردم – محکوم به ۱۱ سال حبس تعزیری بازداشت۱۰ تیر ماه ۱۳۸۶
    > روزبه کریمی – روزنامه نگار ،دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق بشر و عضو سازمان دانش آموختگان ایران
    > نادر کریمی جونی – سردبیر و روزنامه نگار نشریاتی چون «گزارش، فکر، جهان صنعت، و سیاست روز». محکوم به ۱۰ سال حبس تعزیری. نادر به دلیل درصد بالای جانبازی در جنگ نیازمند رسیدگی مداوم پزشکی دارد
    > نیلوفر لاری پور – شاعر، ترانه سرا و خبرنگار نشریه چلچراغ
    > مجتبی لطفی – جانبازان شیمیایی در دوران جنگ ایران و عراق .روحانی وب نگار ، عضو تحريريه و سرپرست روزنامه هاي توقيف شده خرداد و فتح و عضو شوراي سردبيري هفته نامه توقيف شده آوا و سايت تعطيل شده نقشينه که اتهام نشر اكاذيب و فعاليت عليه نظام و افشاي اسرار نظام، محکوم به سه سال و ده ماه زندان از سوی دادگاه ويژه روحانيت شهر قم
    > سید مسعود لواسانی – روزنامه نگار و وبلاگ نويس
    > سعید لیلاز – روزنامه نگار اقتصادی و عضو هئیت سردبیری تحریره روزنامه سرمایه
    > حمید مافی – وب نگار و فعال اجتماعی، دبیر سیاسی روزنامه فرهنگ آشتی، مقالات او همچنین در روزنامه های اعتماد، اعتماد ملی، کارگزاران نیز منتشر می شد
    > جواد ماهزاده داستان نویس و روزنامه نگار ، نویسنده رمان « لبخندت را از من نگیر»
    > محمد نوری زاد – روزنامه نگار ،مستند ساز و کارگردان تلویزیون
    > رضا نوربخش سر دبیر روزنامه فرهیختگان و مدیر مسئول سایت خبری جمهوریت، محکوم به ۵ سال حبس تعزیری
    > حسین نورانی نژاد – رئیس کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت ایران اسلامی
    > شیوا نظر آهاری – فعال حقوق بشر، سخنگوی فعلی کمیته گزارشگران حقوق بشر ، فعال حقوق کودکان کار، عضو کمپین یک میلیون امضا، روزنامه نگار، وبلاگ نویس، و از دانشجویان محروم از تحصیل
    > کیوان مهرگان – شاعر ، روزنامه نگار و دبیر سیاسی ضمیمه اعتماد
    > امید مهرگان – نویسنده، مترجم و روزنامه نگار حوزه اندیشه و همکار گروه اندیشه
    > محمد رضا مقیسه – روزنامه نگار و سردبیر مجله پرتیراژ بیست ساله ها در حوزه جوانان و نیز عضو کمیته پیگیری امور بازداشت شدگان و آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات
    > بدرالسادات مفیدی – روزنامه نگار و دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران
    > مهدی محمودیان – فعال حقوق بشر و روزنامه نگار اصلاح طلب

    البته شاید نام های زیادی از قلم افتاده و یا برخی آزاد شده باشند. در تکمیل لیست همدیگر را یاری دهیم و فراموششان ننماییم.

    به امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی
    منبع: http://behsan.blogfa.com

    دیدگاه توسط لیست بلند بالای اسرای سبز اوین — فوریه 18, 2010 @ 7:35 ق.ظ. | پاسخ

  22. نامه تند و صریح مادر سه شهید (مادر زن علی کروبی) به ایه الله خامنه ای
    بسمه تعالی
    محضر مبارک آیت الله خامنه ای
    سلام علیکم
    همانطور که مستحضرید اینجانبه سیده مهرانگیز میر مادر شهیدان اکبر، سعید و مسعود پناهی، از سالهای اول انقلاب و بعد از پیروزی در هشت سال دفاع مقدس تا به امروز همراه و همپای نظام مقدس جمهوری اسلامی حرکت کرده و با تمام وجود برای سرافرازی این نظام از هیچ کوششی دریغ نکردم و مهمترین سرمایه زندگی خود را به عنوان سه شهید تقدیم به اسلام ، قرآن و ایران عزیز نمودم. ارادت و علاقه من به شما بر کسی پوشیده نیست و بخوبی واقف هستید که در دوران ریاست جمهوری تان هنگامیکه عده ای از مقامات سیاسی از مخالفان سرسخت شما بوده و امروز بنا به مصالح دنیوی ذوب در ولایت شما گردیدند، از آن زمان من طرفدار و حامی شما بودم( اگر لازم باشد نام آنان را ذکر خواهم کرد).
    اگر بخاطر داشته باشید سالی که به کرج تشریف آوردید به شما گفتم که ما مادران، همسران، خواهران و دختران شهدا نه مثل زن های صدر اسلام دست در آب، بلکه دست در خون عزیزانمان فرو برده ایم و با انقلاب و امام بیعت کرده ایم و به قول قرآن از این بیعت هم بسیار شادان بوده و هستیم. اما چه بگویم که بلای انتخابات ریاست جمهوری دهم مثل ساعقه بر سرمان نازل شد و خرمن زحمات ۳۰ ساله ملت ایران را به یکباره به آتش کشید. آنچنان که هیچ حرمتی برای هیچ کس و هیچ چیز باقی نماند و ثمره همه عشق، ایثار و اخلاص شهدا تبدیل شد به دستگیری یاران انقلاب و فرزندان مردم و کتک زدن بی رحمانه و اهانت های کم نظیر به دختران و پسران این کشور. خانواده شهید پناهی نیز از این همه وقاحت و سرکشی نیز بی نصیب نماند و همچون دوران دفاع مقدس که هزینه داده، اینبار نیز در کنار ملت هزینه داده است. دامادم علی کروبی در مسجد که کانون عشق و شهادت بود، مورد ضرب و شتم بی رحمانه اوباشی که این روزها لباس مقدس بسیج را به سرقت برده اند واقع شد و رکیک ترین فحش ها و اهانت ها به دخترم خواهر ۳ شهید توسط آن اوباش ها وارد شد.
    مشکل من فقط علی کروبی نیست بلکه مجموعه جوانهای بی گناه است که فقط بخاطر اعتراض از پایمال شدن حقشان تا سرحد مرگ کتک می خورند و بعضی از آنان هم زیر شکنجه جان می دهند. مشکل من خانواده هایی هستند که ماه ها از فرزندان و عزیزانشان بی خبرند و نمی دادند از این ظلم به کجا شکایت ببرند . به عنوان مادر سه شهید درد کشیده که فرزندانش با عشق به اسلام، ایران و امام از کیان این نظام اسلامی در دفاع مقدس دفاع کردند، می گویم:
    من درد مادری که در فراق فرزندش چند ماه است می سوزد را می فهمم، من درد و رنج مادری که جوانش بی رحمانه زیر لاستیک ماشین نیروی انتظامی له می شود و بجای دلجوئی اوباش نامیده می شود را درک می کنم، من درد مادرانی که از گوشه و کنار می شنوند که چگونه جوانانشان را شکنجه می کنند حس می کنم و با گریه و ضجه آنان گریه می کنم و از قادر متعال برای آنان طلب صبر می کنم.
    رهبر عزیز، این روزها شلاق، قمه و … را به دست جوان های بیست و سه چهار ساله ای داده اند که نه امام، نه انقلاب و نه جنگ را دیده اند و آنچنان وقیحانه به کسانی که بیشتر از سنشان سابقه مبارزاتی دارند، بنام شما اهانت و حمله می کنند. از شما می خواهم نگذارید این نو کیسه های بی هویت سرمایه بزرگ امام و شهدا را به یکباره نابود کنند.
    جالب تر از همه این حرف ها و سخت تر از همه کتک ها و شکنجه ها، سخنان رئیس قوه قضائیه است که می گوید ما با رافت اسلامی رفتار می کنیم و من نمی دانم اگر غیر اسلامی بود، چگونه می شد. از آن طرف هم رئیس جمهور هم دائما فریاد می زند ایها الناس، کشور ما مهد عدالت است و گرگ و میش در کنار هم به راحتی زندگی می کنند و هیچ مشکل و گرفتاری در هیچ گوشه ایران وجود ندارد. طرفداران واقعی اسلام، انقلاب، ولایت و ارزش ها دلسوختگانی هستند که بدون هیچ چشم داشتی تنها هزینه پرداخته اند و متاسفانه در بازار مکاره متملقان و چاپلوسان که ضد ارزش ها را به نام ارزش ها حاکم می کنند، این دلسوختگان واقعی نه تنها جای ندارند بلکه برای امر به معروف ( احترام به حقوق مردم) و نهی از منکر (انذار از ظلم وتعدی) مورد سرزنش قرا می گیرند.
    رهبر عزیز، من به عنوان مادری داغدیده و ستم کشیده در راه دفاع از اسلام، کشور و انقلاب و روحانیت به خصوص از شخص شما، مجدانه تقاضا می کنم به داد مردم برسید و از حق کسانی که به گردن همه مسئولین حق دارند، دفاع کنید که بقای این نظام بر دلهای سوخته ما استوار است. ادبیات زشت و ناپسند برخی از مقامات که بعد از آنهمه زخم ها با اهانت به مردم با الفاظی مثل بزغاله وگوساله، و یا خس و خاشاک پرداختند موجب بی اعتمادی و فاصله ی بخش بزرگی از مردم با حکومت شده است. در چین اوضاعی اگر عده ای شعار جمهوری ایرانی سر می دهند نه به این دلیل است که جمهوری اسلامی را دوست ندارند، بلکه نه اسلام واقعی و نه جمهوری حقیقی را در چنین شرائطی می بینند. اسلامی که با قرائت و تفسیر کج اندیشانه اقلیتی، اکثریتی را به تقابل کشانده و با استفاده از رسانه های بیت المال هرچه آیه، حدیث که ۱۴۰۰ سال پیش تاکنون درباره کفار و منافقین گفته شده و تحریف سخنان امام در این ارتباط به آقایان کروبی و موسوی نسبت می دهند و همه آیات بهشت، فردوس، رضوان و تطهیر را برای دیگر آقایان.
    به آنان که بعد از این نامه دلسوزانه بدنبال متهم کردن من می روند می گویم که من یک ایرانی مسلمان و معتقد به آرمان های امام و شهدا هستم، نه آمریکایی، نه انگلیسی و نه اسرائیلی.
    با آرزوی فرج آقا امام زمان و سلامتی و موفقیت برای شما رهبر جمهوری اسلامی ایران.
    سیده مهرانگیز میر
    منبع: http://mahoor1.wordpress.com

    دیدگاه توسط نامه تند و صریح مادر سه شهید (مادر زن علی کروبی) به ایه الله خامنه ای — فوریه 19, 2010 @ 6:47 ق.ظ. | پاسخ

  23. پاسخی به دوست ارجمند ایرانی .
    دوست من ،گونه ادبیات به کار برده ،در خور ،و شان سبز پیکران نیست ،بیشتر به مانند ادبیات گروهای ده ۶۰ میماند ،که متاسفانه هزینه بسیار سنگینی را به میهن وارد آورد ،هدف جنبش سبز این نیست ،که خوشنتی را جایگزین خوشنت دگر کند .همان طور که آگاهید،تنوع،فکری ،و اندیشه ،یکی از گوهرهای ،رستاخیز سبز ایران هست ،پس قدر این دگراندیشی را پاس بداریم . هر گونه دگر اندیشی ،به رسمیت شناخته شده،اهداف عالیه این جنبش دمکراسی برای، ایران وحق تعین سرنوشت ملی ،توسط صندوقهای رای ،و کوتاه کردن دستهای،پلیدی از گونه احمد جنتی ،اقمار شورای نگهبان توسط رهبر،شک و شبه را به کنار گذارید ،راه و اهداف ما، ازمسیر مبارزات پیگیر مدنی است و صندق رای، ،نه از خشاب ذخیره ،سلاح.

    دیدگاه توسط Arvand — فوریه 22, 2010 @ 7:52 ب.ظ. | پاسخ

  24. دوست هم سنم سلام، مقاله مختصر شما مخاطب ها را سر ذوق آورده و هر کدام به فراخور حال نیت خود را بیان کرده اند که خیلی جالب بودند، من هم نکاتی را خواستم به شما یاد آوری کنم که شما احتمالا برای جلوگیری از اطاله کلام آنها را ننوشته اید :
    1-خمینی و یارانش بعد از 17 شهریور56به دلیل خلا رهبری با زیرکی وحمایت خارجی کنترل حرکت مردم را بدست گرفتند وحتی اگر به خاطر بیاورید شعار جمهوری اسلامی از سه ماه مانده به 22بهمن به تدریج در میان مردم جا انداخته شد ما باید ذهن جوانان را در این مورد باز کنیم که اساسا مذهبی بودن با حاکمیت مذهب متفاوت است و این خلط موضوع از جانب تجار مذهب ودین فروشان باب گردیده ودر تاریخ اقوام مختلف دنیا به وفور دیده شده ومیشود.
    2- یکی از شعار های بعد از انقلاب برای سرکوب آگاهان و روشنفکران باب شدن شعار دموکراتیک و ملی هر دو فریب خلق است که بر گرفته از سخنرانی خمینی بود
    3- برای جلوگیری از قانونمند شدن اقتصاد که تبعات آن در جامعه به عینه قابل مشاهده
    است شعار اقتصاد مال خر است (امام خمینی) باب شد.
    این نکات را خواستم یاد آور شوم که حرکت انقلابی مردم برای دموکراسی در ایران 8 ماه نیست که شروع شده بلکه 32 سال از شروع آن میگذرد وبارها در طول این سالها دچار
    شکست های فاحش شده ولی ادامه پیدا کرده وادامه خواهد داشت مردم ما مثل دیگر مردم
    متمدن جهان بهای دموکراسی را پرداخت کرده وپرداخت خواهند کرد

    دیدگاه توسط بابک — فوریه 27, 2010 @ 2:48 ق.ظ. | پاسخ

  25. سلام .
    آزادی و آزادگی ،دری یست گرانبها ،هر انسانی که نتواند بر در پیرامون این دور گران بها حلقه زند ،به بیراه رفته است .
    ۱.فاجه ای که به ما رفت ،همگی هم نسلان من مسولند ،چه آنها ی که خود را به گره قدرت ،گره زدندن ،و چه آنها ی که گول سخنان بیگنا نه ستیزی جمهوری اسلامی را خوردند،و چه آنها ای که با سلاح مرگبار،به کمک بیگنا نهای منفورتر خواهان سر نگونی این نظام بودند .
    پس بکوشیم و پاس داریم ارزش های والای که درستاخیز سبز ایران نهفته هست . تنوع ،دیدگاه ،مذاهب مختلف ،جا برای همه وجود دارد ،اگر قدر شناس باشیم.

    دیدگاه توسط Arvand — فوریه 28, 2010 @ 1:39 ب.ظ. | پاسخ

  26. اگر برای آزادی مبارزه میکنیم که با هم هستیم و این گوی و این میدان. آزادی یعنی آزادی مذهبی، آزادی بیان و آزادی تا آنجا که به آزادی دیگری صدمه نزند. آنها که به حکومت دینی معتقدند بنا بر تعریف برای آزادی مبارزه نمیکنند و از ما نیستند. اینها همان مافیای اقتصادی هستند که در زمان رفسنجانی به مال و منالی رسیدند و حالا با سپاه بر سر دزدی مال ملت ایران دعوا دارند.

    دیدگاه توسط Maziar — مارس 6, 2010 @ 9:46 ب.ظ. | پاسخ

  27. مازیار عزیز سلام .
    مبارزه آزادی خواهان ،مبارزه ای است استمراری ،اینکه جریانی ویا اشخاصی ، با سیاست یکی به نعل و یکی به میخ ،در درون جنبش مدنی سبز خودی نشان دهند .کم نیستند .آنچه در چشم انداز و امواج میلیونی سبزها در حرکت است ،امواجی عرضی ،و برایند نیروهای عمودی ،بدون شک در این جزر مد سبزها ،اجسام شناور فراوانی است که بنا به ،اقتضای زمان ،و مکان ،تمایلی به امواج سبز نموده اند ،بدون شک در این مورد نیرهای راستین سبز باید خرسند باشند ،و با اغو ش باز از این نیروها پشتیبانی نمایند .پس کشتی آزادی خواهان با سرعت ثابت حرکت میکند ،و در این کشتی جا برای همه وجود دارد .منتهی ،مکانیسم و بالندگی ان به چند فاکتور اساسی بستگی دارد ،آزادی بیان ،قلم ،آزادی نوشتاری ،و آزادیهای بی قید شرط سیاسی ،اینکه شاید باشند کسانی دل در گرو این حرکت رو به تکاملی نداشته باشند ،مشکل سبزها نیست ،بلکه مشکل خودشان هست ،درشکه مقام رهبری هم هنوز موجود هست .فقط به این بسنده که در هیچ کشوری و هیچ ملتی ،بدون آزادی قلم ،و روزنامه نگاراران شجاع ،نمیشود ،با مافیای اقتصادی ،فساد ،رشوه ،فحشا ،بی عدالتی مبارزه نمود ،در فرهنگ استبدادی ،و رانتی ست که بنیاد پانزده خرداد ،کمیته امام ،بنیاد رضوی و بنیادهای بی بنیاد دیگری در،هیت اختاپوسی، اقتصادی مقام رهبری آسیب و خسارات فراوانی را به میهن وارد کرده .به تازگی نفت ،و گاز هم مصادره شده .

    دیدگاه توسط Arvand — مارس 8, 2010 @ 1:37 ق.ظ. | پاسخ

  28. با سلام و تبریک جشن نوروزی
    برای دست اندر کاران وبلاگ شما آرزوی موفقیت و بهروزی را دارم.

    دیدگاه توسط ziya — مارس 21, 2010 @ 10:37 ق.ظ. | پاسخ

    • سلام

      ما نیز برای شما و همه هم میهنان سالی سرشاز از پیروزی و کامیابی را آروز داریم. به امید برقرای آزادی و حکومت قوانین حقوق بشری بر زندگی ایرانیان در سال جدید.

      با احترام
      حقوقدانان جنبش سبز مردم ایران

      دیدگاه توسط greenlawyers — مارس 21, 2010 @ 5:10 ب.ظ.

  29. مشکل فعلا در این است که ما سعی داریم کسانی که رهبری را انکار میکنند با اصرار در رهبری نگه داریم وانان خواهان بقای نظامند وما میگوییم تغییرش دهید!!تعجب برای همه جهانیان است که چا چنین است و چروکیدگان و سپید سران روس اندیش هم تبلیغ انان را میکنند ودر نتیجه ره به جایی نمیبریم مگر انکه وافعا دگر گون خواه شویم و تغییر را در دستور قرار دهیم و رهبری را به کسانی دهیم که تا انتها خواهند امد

    دیدگاه توسط امیر — آوریل 11, 2010 @ 12:46 ب.ظ. | پاسخ

  30. فردا دیر است پیش به سوی اعتصاب

    دیدگاه توسط محمد — آوریل 18, 2010 @ 2:10 ق.ظ. | پاسخ

  31. دوستان عزیز سبز پیکر .زمزمهای اعتصابات را بانک خرورشان تبدیل کنیم .
    با دود فراوان ،اول ماه مه نزدیک است ،رستاخیز جنبش سبز به پیشواز یازدهم اردیبهشت ماه میرود ،جنبش عظیم کارگری ایران ،یکی از لشکرهای مقاوم جنبش سبز می باشد ،از این رو همبستگی با کارگران ، زحمت کشان این کهنه دیار،پیوندیست ماندگار، درجشن و شادیشان شرکت کنیم ،و زمینه گفتگو را جهت روز نهای، رستاخیز ملی را ایران مهیا کنیم .بزرگترین ،و بهترین سلاح و برنده ترین شمشیر طبقه کارگر ایران ،نخست همبستگی سپس پیش بردن اعتصابات سراسریست. اتحاد مبارزه پیروزی .

    دیدگاه توسط gooysh — آوریل 18, 2010 @ 11:25 ب.ظ. | پاسخ

  32. پاسخی به برخی از انهای که گاهی پرچم سبز را ان چنان که خود دوست دارند حمل ،میکنند .
    در علوم گیاهی ،گونها ی سبز گیاهان را جهت شناسای ،به صورت هم خانواده برسی میکنند .برای نمونه ،ریحان ،آویشن ،تیامین ،ارگانو،باسیلیکن را در یک خانواده ،و گل الاا له ،ابی ،زمینی ،و کوهی را هم در یک خانواده .
    حال اگر بخواهیم گونهای جنسبش سبز را برسی کنیم با پدیده بسیار پیچیده ای مواجه میشویم ،چون در این جنبش یک گونه ویژه ای وجود دارد ،که نه از گونه آبیست ،و نه زمینی ،و نه کوهستانی ،بلکه گونه ایست که بیشتر در هوا و آسمان رشد نموده ،و به دلیل بخارها ،و گازهای موجود در فضا تا امروز نشو و نما نموده .
    نخست باید به بر رسی شود که گونهای جنبش سبز چه گونه تشکیل شده است .
    ۱.نخستین گونه سبز،بدلیل توفان شدید فلات قاره ایران در ده شحصت، هفتاد به شیوه گرد افشانی غیر مستقیم و گذر از مدیترانه ،و آتلانتیک به بار نشست .
    ۲.گونه دوم به دلیل سعادت اجباری ،و با ضریب هوشی متوسط به بالا ،از پیکره محیط نا مصاد ،چند سالی از رشد و نما باز ماند .
    ۳.گونه سوم یکی از گونهایست بسیار نادر تنها در ایران زمین می روید ،درست مثل گل اریهاست ،که در زمینهای خشک و بی آب علف میروید هر زمان باران بر پیکرش نشیند به گل مینشیند ،و رشد میکند .
    گیاه اریحا اگر ،چند سال هم بی آبی کشد ،ریشه هایش را حفظ میکند. .
    و اما گونه چهارم و یا گروه سردر گم ،که ما آنها را سبز الله میگویم .
    این گروه همان گروه ایست که ریشه و بته ای در خاک ایران زمین ندارد .بیشتر در رویا هایش در آسمان ولایت پرواز میکند ،از بد روزگار ،در دقیقه ۹۰ از شاتل ولایت به بیرون پرت شدند، و هم چنان سرگردان می چرخند.چون وضیت تغذیه آنها هم هوازیست ،گاهی وقت ها برای ادامه باز گشت به شاتل ولایت تلاش وافری می کنند ،غافل از این ،سوخت شاتل به ته کشیده .

    دیدگاه توسط gooysh — آوریل 19, 2010 @ 2:07 ب.ظ. | پاسخ

  33. پاسخی به اقا یا خانم گویش
    دوست گرامی : شما سعی کرده اید که از زاویه علوم گیاهی سبزها را بررسی کنید . منم یکی ار طرفداران جنبش سبزم ولی هر چه کردم نتونستم بفهمم من جزو کدام یک از این » رسته ها» هستم .بسیار خوب میشد برای دامن زدن بیک بحث منطقی ومستدل نظرومطلبتان را روشن تر میکردید تا شاید بشود بعضی از ناروشنیها را که بخاطر ان زمینه جدائیها پیداشده روشن کنیم که این هم به جامعه ومردممان است . ناگفته نگزارم که من جنبش سبز را دنباله دوم خرداد میدادم ورهبران جنبش سبزرا خاتمی ، موسوی وکروبی میدانم . با مهر واحترام

    دیدگاه توسط mehdi — آوریل 20, 2010 @ 3:54 ب.ظ. | پاسخ

  34. با سپاس از واکنش دوست سبزم .
    جدا از مطلب طنز گونه ،سخن ساده و روشن .می باشد ،برخی از دوستان سبز ،فرمان بر ماشه بیست نهم خرداد را ،که منجر به کشتار سی خرداد شد ،یک سو تفاهم بین ولایت ،و مردم میدانند. و به دنبال ترمیم پارگی شکافی اند ،نه با سوزن بلکه با شمشیر زنگ خورده ولایت .به باور من ولایت در روز ۲۹ خرداد مرد ،و جسد متعفن او که موجب آزار دینداران ،و آزادگان هست ،بزودی دفن خواهد شد .

    دیدگاه توسط gooysh — آوریل 21, 2010 @ 1:36 ب.ظ. | پاسخ

  35. گویش عزیز با سپاس از لطفت بقول خودت به خاطر واکنشت.
    من نمیدونم منظورت از این » برخی از دوستان سبز » کدام بخش از جنبش سبزه ؟ من همچنانکه گفتم از جنبش سبزی که حول انتخابات بوسیله خاتمی (جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی دردرجه اول و بخشی از کسانیکه حول کاندیداتوری خاتمی وبعدا موسوی جمع شدند )دفاع میکنم واونو ادامه دوم خرداد سال 76میدونم. اگر منظورتو عزیز ؛ خاتمی ، موسوی وکروبیست که به نظر من اینطور نیست و اونا از ولایت فقیه درچهارچوب قانون اساسی دفاع میکنند که به نظر منم بهترین ، مطمئن ترین و کم هزینه ترین گزینه ها ست . وگر نه نظرت غیر از اینه که من مدافع اون بخش از جنبش سبز (که درحقیقت خودشون به سبز چسبوندند ) نیستم . با مهر و احترام

    دیدگاه توسط mehdi — آوریل 22, 2010 @ 9:17 ب.ظ. | پاسخ

  36. دوست سبزم ،گفتهای این چهرهای که نام بردی ،تا کنون بیش از افق فکریشان بوده ،ما را رضاایست به ریاضت ساخت کوشان ،پس بکوشیم دایره خاکسری ها سبزها را به حاشیه سبزها نزدیک کنیم .حرکت دیروز آقای موسوی گامی بود بلند ،و به این امید که، جبهه سبز را به اندازه ایران مساحت ایران ، وسعت بخشیم .

    دیدگاه توسط gooysh — آوریل 23, 2010 @ 2:49 ب.ظ. | پاسخ

  37. دوستان عزیز .
    منطقه خاکسری نخست باید شناسی شود ،چه گروهای اند ؟؟ چه نقشی به عهده دارند ؟؟ ساختارهای فکریشان ،و شرایط اقتصادی ، و فرهنگی شان.از این رو وظیفه خطیری به عهده دوستان سبز میباشد ، که این گروه با خیال دمکرات و یا بی خیال دمکرات را شانسی کنند .چون برخی علاقه وافری دارند که آنها را مصادره کنند .چون ما شعار بی شماریم را به رسمیت شناخته ایم.

    دیدگاه توسط gooysh — آوریل 23, 2010 @ 3:57 ب.ظ. | پاسخ

  38. lotfan sabzahang bekhanid

    دیدگاه توسط tara sohrabi — جون 17, 2010 @ 10:37 ق.ظ. | پاسخ

  39. lotfan sabzahang ra bekhanid

    دیدگاه توسط tara sohrabi — جون 17, 2010 @ 10:38 ق.ظ. | پاسخ

  40. شور بختانه شما هنوز در 22 بهمن 88 گیر کرده اید و همان نسخه قبلی را برای التیام درد یا دردهای برون مرزیان تجویز میکنید.آیا راه چاره ای هم برای درون مرزیان بغیراز مسکن دارید؟؟؟
    دیگر اینکه درون مرزیانی که در مقابل آتش دژخیمان قرار دارند و خود را برای رهائی بهر دری میزنند و با نداشتن راهنما و هم آهنگ کننده خود را بهر آب و آتشی میزنند ، پرسش اینجاست که خوش نشینان خارج که همه در پیچیدن نسخه استاد شده اند به کدام اجمائ رسیده اند تا لا اقل محرمی برای زخمهای درون مرزیان و راه گشا و همراهی برای خروج از منجلاب آخوندی باشند و در رهائی از سیتره این قشر خونخوار فتنه جو هم سنگر گردند. البته بغیر از مقاله نویسی و سخنرانیهای آتشینی که در امنیت کامل در خارج بخورد درون مرزیان میدهند.
    پس گذشت سی و یک سال هنوز حقوق دانان ، سیاستمداران ، رسانهکاران ، جامعه شناسان و مدافعین حقوق بشریمان نتوانسته اند در کلیاتی در کنار هم قرار بگیرند . آیا این را میگوئید کم حوصلگی و عجول بودن؟؟؟

    دیدگاه توسط پیروز — سپتامبر 11, 2010 @ 3:10 ق.ظ. | پاسخ

  41. دوستان سبز گرانسنگ پس ا مدتها ،امروز فرستی دست داد ،که چند جمله ای بنویسم ،خبرهای امروز را دنبال میکردم ،یکی مسوولین سفارت ایران در بلژیک به نروژ پناهنده شده است ،و قرار است فردا ساعت یازده به وقت محلی ،یک نشست رسانه ای داشته باشد ،خلاصه سخنان ایشان را فردا پس از ساعت دوازده میتوانید ،در سایت خودنویس پی گیری کنید .

    دیدگاه توسط aa — سپتامبر 14, 2010 @ 12:38 ق.ظ. | پاسخ


RSS feed for comments on this post. TrackBack URI

برای gooysh پاسخی بگذارید لغو پاسخ

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com.